شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ 2024 - 04 - 27 ساعت :
» یادداشت ها » یادداشت » درآستانه انهدام؛ در باب نگرش های صحیح و غلط به ازدواج
یادداشت - یادداشت ها

درآستانه انهدام؛ در باب نگرش های صحیح و غلط به ازدواج

فروردین ۱۶, ۱۳۹۹ 7۰70

برخی جامعه شناسان انسان را ذاتاً اجتماعی می‌دانند. این که این اجتماع می‌تواند چه نوع اجتماعی باشد در بین اندیشمندان سوالی اساسی است. در نگاه اندیشمندان اسلامی انسان حتی اگر مدنی بالطبع (ذاتاً اجتماعی) نباشد ولی خانواده بالطبع هست؛ یعنی انسان‌ها ذاتاً خانواده‌گرا هستند و فطرتی خانواده‌گرایانه دارند. از نظر شهید مطهری اگرچه خانواده یک قرارداد اجتماعیست اما منشأ آن فطری است و بر اساس ویژگی‌های تکوینی ایجاد می‌شود. در برابر این نظر که نظریه‌ی «طبیعیت خانواده» نام دارد، نظریه‌ی «تاریخیت خانواده» مطرح است که خانواده را در بستر تاریخ و در اثر تحولات تاریخی در نظر می‌گیرد. این نظریه در واقع خانواده را حاصل تغییرات و تحولات اجتماعی می‌پندارد و معتقد است در هر برهه‌ای و متناسب با نیازهای آن زمان اَشکالی از خانواده بروز می‌کند. از دل این نگاه، خانواده‌های تک والد، همجنس و … به رسمیت شناخته می‌شود. اشکالات اساسی به این نگاه وجود دارد که بررسی این نقدها در این مقاله نمی‌گنجد.

ازدواج مدخل تشکیل خانواده است؛ لذا نوع نگاه جامعه به این رویداد می‌تواند گام‌های بعدی را روشن‌تر و عیان‌تر سازد. در نگاه دینی ما، خلقت بر مدار زوجیت تعریف شده است؛ به این معنا که همه چیز زوج خلق شده است. در مباحث علمی مطرح می‌شود که اوربیتال‌های تک الکترون ناپایدارند و فروپاشی آن سطح از انرژی به راحتی اتفاق می‌افتد. دو الکترون‌ها نماد تکمیل شده‌ی باند انرژی هستند و بی‌شک پایدار خواهند بود.۱  اگر این نگاه اتیمزه را به کلان تسری دهیم همه چیز، از اتم گرفته تا انسان‌ها در قالب زوجیت پایداری و آرامش بیشتری دارند. از این رو در تفکر دینی ما خانه محل سَکَن و آرامش و زن و مرد اسباب ایجاد این آرامش برای خود و دیگری هستند و هر دو در این مسئله مکلف‌اند؛ در واقع زن و مرد در یک خانواده مطابق با «اصل مکملیت» به نقش‌آفرینی می‌پردازند تا در کنار هم به یک کل واحد و یک هسته‌ی اجتماعی کارآمد تبدیل شوند. اصل مکملیت به مکمل بودن زن و مرد در کنار هم و تعیین نقش‌ها و حقوق و تکالیف حاصل از آن اشاره دارد. در اصل مکملیت، زن و مرد برای رسیدن به کمال، مستقل خلق شده‌اند اما طی کردن این مسیرِ پرفراز و نشیب با کمک هم سریع‌تر و راحت‌تر می‌شود و تکامل‌بخش و تکمیل کننده‌ی یکدیگر هستند.

چرا باید ازدواج کرد؟

بی‌شک هر اجتماع و گروهی برای شکل‌گیری اهدافی را دنبال می‌کند. هدف از تشکیل گروهی به نام خانواده می‌تواند ایجاد رابطه‌ی اُنس و محبت، چشیدن طعم آرامش و سکینه قلبی، ارضای نیاز جنسی، فرزندآوری و بقای نسل و … باشد. در ازدواج‌های قدیمی ممکن بود دلایل دیگری مثل مسائل اقتصادی، تحکیم روابط خویشاوندی و … نیز برای طرفین مهم بوده باشد که امروزه کم‌رنگ‌تر شده‌اند. در مدل مدرن، ازدواج‌ها بر پایه‌ی عشق رمانتیک شکل می‌گیرد و ممکن است طرفین از سایر موارد غفلت کنند. در این ازدواج‌ها دوام رابطه به پایداری عشق بین دو طرف وابسته است. غفلت از سایر پارامترهای موثر در ازدواج باعث می‌شود چرخه‌ی ازدواج، طلاق و ازدواج شکل بگیرد! از این رو نوعی ناپایداری در روابط و عشق سیال ایجاد می‌شود که خانواده را از محور بودن خارج کرده و فرد را در محور تعلقاتش قرار می‌دهد. با پررنگ شدن فردگرایی در جامعه‌ی مدرن این جنس ازدواج‌های ناپایدار بیشتر یا به قالب‌های خارج از عرف کشیده می‌شود.

لازم به ذکر است که در تفکر دینی، دختر و پسر دو رکن اصلی عقد ازدواج هستند. بنابراین میل و علاقه‌ی قلبی آنان به یکدیگر، از نظر اعضای خانواده مهم‌تر بوده و با اظهار کراهت آنان عقد ازدواج باطل است. در روایات آمده است که ائمه بزرگوار ما در پاسخ به سوال دختران و پسران برای ازدواج می‌فرمودند: “با کسی که میل داری ازدواج کن”. در کنار آن راهنمایی والدین و کوشش آنان در تزویج جوانان نیز سفارش شده است اما میل قلبی نکته ایست که به آن توجه شده و حائز اهمیت است.۲

چرا نباید ازدواج کرد؟

نکته‌ی مهم این است که نباید در هیچ امری دچار افراط یا تفریط شد. ازدواج امری پسندیده و در ادبیات دینی ما مستحب موکد است اما واجب نیست و تأکید دین بر کفویت بر این اساس است. نه نگاه مدرن که ازدواج را امری تاریخی و در بستر اَشکال مختلف تعریف می‌کند قابل درک و پذیرش است و نه نگاه منسوخی که دختر را با هر شیوه و گاهی به اجبار پای سفره‌ی عقد می‌نشاند. گاه نگاه‌های غلط اجتماعی، دلسوزی‌های ناصواب یا دخالت‌های بی‌جا آن چنان برای دختران، فشار اجتماعی ایجاد می‌کند که ادامه‌ی زندگانیِ خود را در گروی ازدواج به هر شکل و با هر کسی می‌بینند. ترس از تنهایی، ترس از قضاوت‌های نابه‌جا ، ترس از ترحم دیگران، چشم و هم‌چشمی و … مواردی هستند که ممکن است دختران را به سمت انتخاب غلط سوق دهد. هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که ازدواج به هر شکل و با هر دلیلی درست است. بارها و بارها و در بین سخنان عده‌ای دیده می‌شود که با هدف ترویج ازدواج آسان، دختران را به سمت محیطی هدایت می‌کنند که هیچ شناختی از آن وجود ندارد و با انگیزه‌ی این‌که “بعد از عقد مسائل حل می‌شود”مشکلات فرد را چند برابر می‌کنند. با توجه به طبیعی بودن و فطری بودن خانواده‌محوری، هر انسانی میل به ایجاد کانون و محیطی از انس و محبت را دارد تا در بستر آن به اهدافِ ثانویه دست یابد؛ لذا حرکت صحیح، تشخیص معیارهای دقیق و ایجاد مسیر مناسب برای ازدواج‌های پایدار و مناسب، به طور طبیعی تعداد زوج‌های موفق را بیشتر و در نتیجه مجردان بیشتری را به سمت ازدواج هدایت می‌کند. ذکر این نکته ضروری است که ایجاد فضای ناامن برای دختران مجرد که مطابق با فرهنگ ما در مرحله‌ی اول، مورد انتخاب قرار می‌گیرند، جز افزایش اضطراب‌های اجتماعی و یا انتخاب‌های پرتنش و محکوم به شکست نتیجه‌ی دیگری در بر ندارد!

باید به خاطر داشته باشیم صرف نظر از بعد فردی و فطری ازدواج، آن چه در نگاه کلان و سیستمی این مقوله را پراهمیت و اساسی نشان می‌دهد، پیوست و وابستگی آن به آینده‌ی جامعه است؛ چرا که اجتماع تشکیل‌شده از خانواده است و در بستر خانواده جامعه‌پذیری رخ می‌دهد. خانواده به عنوان هسته‌ی اولیه‌ی اجتماع باید سالم، موثر و فعال باشد و خانواده‌ی سالم از ازدواج سالم و زوج‌های آگاه تشکیل می‌شود. وقتی جامعه‌ای در فهم صحیح از خانواده، اهداف و کارکردهای آن ضعیف ظاهر شود، وقتی در جامعه‌ای پروسه‌ی تشکیل خانواده، پروسه‌ای رعب‌آور یا پردردسر باشد که جوانان را از این میل طبیعی دور کند و  عطای آن را به لقایش ببخشند، بی شک آن جامعه در آستانه انهدام است!

جامعه‌ای که نتواند مهم‌ترین و نخستین گام اجتماعی را درست بردارد، دچار انهدام اجتماعی خواهد شد؛ فلذا تشکیل خانواده و ازدواج در یک نگاه کلان و با بررسی معضلات اجتماعی ناشی از بی‌توجهی به آن اهمیتی ویژه می‌یابد. آن چه که تا به امروز در ایران با آن مواجه هستیم از روی غیرت خانواده‌های اصیل و پایبندی جامعه به سنت‌های الهی و رسوم ایرانی و همچنین فطرت پاک جوانان بوده که گرچه با سختی، ازدواج‌های پایدار را رقم می‌زنند ولی هشدار، برای آینده و انگشت اتهام به سوی مجریان قانون است. از آن جایی که خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعیست روشن است که تمامی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … باید خودشان را  با ارزش‌های خانواده تطبیق دهند و تقویت‌کننده‌ی آن باشند؛ هرچند وضعیت فعلی ازدواج در کشور حکایت از خاک خوردن قوانین مربوط به خانواده در ادارات و سازمان‌ها می‌دهد! با علم به میل طبیعی انسان به خانواده، هر چه افراد جامعه در تشکیل یک زندگی مشترک و ایجاد خانواده ناکام بمانند و سرخورده و سرگردان و بی‌تفاوت شوند، در آینده‌ای نزدیک با یک «جامعه‌ی ناکام» مواجه خواهیم بود که انگیزه‌های لازم برای پیشرفت، عزت و اقتدار را ندارد و لذا سرمایه و لذت، تنها اهداف آن جامعه‌ی ازهم گسیخته می‌شود و در چنین شرایطی باید به سوگ اخلاق و انسانیت نشست.

زهرا سادات رضوی علوی، مسئول سابق خواهران و عضو شورای سیاستگذاری حوزه زنان اتحادیه

به این نوشته امتیاز بدهید!

Admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×
    ورود / عضویت