بررسی ساختار انتخاباتی آمریکا/ بخش اول
به گزارش تحکیم نیوز (پایگاه اطلاع رسانی دفتر تحکیم وحدت)؛ در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای افزایش آگاهی عمومی از فضای انتخاباتی در ایلات متحده مصاحبه ی مبسوطی با دکتر فئواد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا ترتیب داده است که این دیدار را به صورت قسمت بندی شده در اختیار مخاطبین محترم قرار می دهیم.
ساختار انتخاباتی آمریکا
فؤاد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا در مورد ساختار انتخاباتی آمریکا و این که چطور گفته می شود ممکن است رای اکثریت در انتخابات با یک نفر باشد اما شخص دیگری رییس جمهور شود اظهار داشت: در قانون اساسی آمریکا اصلاً نیازی به انجام انتخابات ریاست جمهوری نیست، قید شده که آمریکا یک رئیسجمهوردارد ولی این قید نشده که انتخابات باید برگزار شود که این فرد بخواهدرئیسجمهور آمریکا بشود. در قانون اساسی آمریکا آمده که یک سری آدم که توسط ایالتها معرفی می شدند باید رئیسجمهور رو انتخاب بکنند(رای الکترال) ابتدا که جمعیت کم بود تعداد ایالتها کمتر بود بهتدریج جمعیت بیشتر شد ایالتها بیشتر شدند الآن تعداد رأی الکترال مساوی هست با تعداد نمایندههای هر ایالت در کنگره مثلاً ایالت کالیفرنیا که پرجمعیتترین ایالت آمریکا هست ۵۵ تا رأی الکترال دارد یعنی ۵۵ نفر حق رأی پیدا میکنند و درنهایت این ۵۵ نفر بهاضافه نمایندگان ایالتهای دیگر رئیسجمهور رو انتخاب میکنند پس رأی مستقیم مردمی نیست. اصلاً نیازی به رأیگیری مردمی نیست. هدف آن افرادی هستند که توسط ایالت معرفی میشوند. افرادی در آمریکا خواستند این مباحث را یککم دموکراتیکتر کنند گفتند پس ما این ۵۵ نفر را که مثلاً برای ایالت کالیفرنیا هستند چطور مشخص کنیم اجازه بدین رأیگیری مردمی شود بعد آن حزبی که بیشترین رأی رو آورد این ۵۵ نفر کلا متعلق به آنحزب باشند .
یک نگاه صفر و صدی داشتند که البته این طراحی ظاهرش دموکراتیک بود ولی باطنش ایجاد فضای دوحزبی. چرا ؟ چون شما فرض کنید حزب سوم هستید سال اول تأسیس تان نمیتوانید برنده شوید بهصورت گسترده یک مدتی طول میکشد تا شما افکار عمومی را جذب کنید، منتها چه جور میشد افکار عمومی روجذب کنید؟ بهتدریج….. مثلاً شما تعداد نماینده تون در کنگره بره بالا بهتدریج رشد کند ، منتها نگاه صفر و صدی نگاهی هست که حزب دوم رو هم حذف میکند چه برسد به حزب سوم چرا چون مثلاً در ایالت کالیفرنیا که ۵۵ رأی دارد (معمولاً مردم کالیفرنیا به دموکراتهارأی میدن در چند ده سال گذشته ۵۵ رأی برای دموکراتها بودند.) جمهوریخواهها با اینکه جمعیتی هستند در کالیفرنیا انگارنهانگار که وجود دارند چرا؟ چون رأی الکترالشان صفر است .
آیا دلیل خاصی دارد که مثلاً تگزاس هم جمهوریخواه هست و این چه عاملی می تواند داشته باشد ؟
ایزدی بیان داشت: هر ایالتی به سمتی میرود، دلایل مختلفی دارد. مثلاً جمعیت تگزاس مذهبیتر هستند جمعیت مذهبیتر در آمریکا جمهوریخواهتر هستند. جمعیت سکولارتر در آمریکا دموکرات ترند. کالیفرنیا جمعیتش سکولارتر است یا مثلاً جمعیت غیر سفیدپوست کالیفرنیا بیشتر، سیاهپوستها و هیسپان ها و هر دو و این غیر سفیدپوستها به دمکرات بیشتری رأی میدهندسفیدپوستها به جمهوریخواهها بیشتر رأی میدهند. مثلاً در انتخابات سال ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ که اوباما رئیسجمهور شد اکثر سفیدپوستها به اوباما رأی ندادند چه شد اوباما رئیسجمهور شد ؟ یک اقلیت سفیدپوست به اضافه رأی اقلیتهای دیگر که این جمع شد بیشتر شد از رأی سفیدپوستها. پس یکراه عرض میکنم حذف حزب سوم این است که این حزب سومیها هیچ وقت نمیتوانند در سیستم الکترال وجود داشته باشند چرا چون نگاه صفر و صدی نگاه درصدی نیست اگر درصدی بود مثلاً حتی اگر ۱۰ درصد همرأی داشتند از ۵۵ نفر حداقل ۵ نفرشان مال حزب سوم میشد و از اینجا شروع میکردن یک تعدادی هم از ایالتهای دیگر داشتند. سپس جمعیتشان که بالا می رفت این قابلیت رو پیدا میکردند که اگر رأی دمکراتها و جمهوریخواه ها نزدیک بود، این حزب سوم خیلی تأثیرگذارمی تونست باشد چون درنهایت وزن حزب پیروز رو تعیین میکرد. منتها الآن حزب سومیها رو در آمریکا هیچکس تحویل نمی گیرد چون در عمل هیچگونه تأثیری نمیتوانند در سیستم سیاسی داشته باشند.
چرا؟ چون مردم به آنهارأی نمیدهند یا منابع مالی ندارند برای تبلیغات ؟
این کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به منابع تبلیغات گفت: آمریکا یک کشور بزرگی است که از نظر مساحت حدود شش برابر ایران است و جمعیتش هم همینطور زیاده حدود ۳۲۵ میلیون اتفاقی که میافتد این هست که چون کشور گسترده است اگر شما بخواهید تبلیغ کنید باید از رسانه جمعی استفاده کنید رسانه جمعی هم در آمریکا خصوصیاند سیستم مثل ایران نیست که صداوسیما بخواهد وقت مجانی بگذارد اصلاً سیستم اینگونه طراحیشده. منتها سیستم اینگونه طراحی شده که آن سیاستمدار رو وامدار سرمایهدار بکند. روش کنترلی سیستم این هست که اگر شما در آمریکا بخواهید بهجایی در حوزه سیاسی برسید یا خودتان باید میلیونر باشید یا متصل به یک میلیونر یا میلیاردر باشید.ترامپ خودش بود بقیه هم باید وصل به آدمهای مثل ترامپ بشن سیستم اینها وابسته به یکبهیکدرصدیهای جامعه میکند و یکدرصدی های جامعه آمریکا خیلیها شون جمهوریخواه هستند و بعضیها هم دموکرات و اینها دیگر به دنبال حزب سوم نیستند منافعشان توسط این دو حزب تأمین می شود در این جهت حزب سومیها مشکل مالی دارند. نتیجهاش این میشود که تبلیغ نمیکنند و تبلیغ هم که نکنند دیده نمی شوند و دیده هم که نشوند رأی نمی آورند هرکسی هم که به این حزب (حزب سومی ها) رأی بده چون سناتور ندارند رأی اش دیده نمیشود. اگر شما دموکرات باشید می روید انتخابات دوره حزبی دمکراتها اگرجمهوریخواه باشید انتخابات درونحزبی جمهوریخواهها و اگر حزب سوم باشید می گویند امضا جمع کن و امضا جمعکردن هم کار راحتی نیست؛ مثلا همین تعیین صلاحیت ما ببین شما در ایران فقط یک فیلتر دارید و در آمریکا ۵ فیلتر دارید اون جمعکردن امضای یکی از فیلترها هستش راحت هم نیست افرادی می توانند امضا کنند که در آن محله حق رأی داشته باشد معمولاً در آمریکا افرادی که بخواهند در انتخابات شرکت کنند یک یا دو ماه قبل از انتخابات باید ثبتنام کنند. اون افراد که جز ثبتنام کنندههای اون منطقه است فقط می توانند امضا کنند.
شما فرض کنید حزب سوم هستید و در یک ایالتی برای سنا اقدام کنید اسمتان باید بیاد تو لیست کاندیدها ، نباشد نمی تواند به شما رأی بد هند برای اینکه اسمتان بیاد باید امضا جمع کنید حالا حساب کنید یک ایالت ۵ تا شهر دارد. کاری که میکنند بیرون فروشگاه زنجیرهای که رفتوآمد هست میز میذارن حزب سومی ها امضا جمع می کنند.
وی با اشاره به اینکه در درون دموکرات و جمهوریخواهها هم فیلتر وجود دارد اگر شما بخواهید وارد انتخابات درونحزبی بشوید باید به شما اجازه بدهند این میشود یه فیلتر حال اگر وارد انتخابات درونحزبی شدید باید پول جمع کنید برای تبلیغات این میشود فیلتر دوم. پژوهش کردند افرادی که به پستی رسیدهاند از هر ۱۰۰ نفرشان ۹۴ نفر آدمهای بودند که از رقیبشان بیشتر پول جمعکردن یعنی اگر شما نسبت به رقیبتون کمتر پول جمع کنید احتمالاً پیروزی شما شش درصد میشد یعنی تقریباً هیچ، از اینجهت این میشد مانع دوم ، مانع سوم چیه ؟ اون کنفرانس هر چهار سال یکبار که برگزار میشود در انتخابات درونحزبی اونجا شما را باید تائید بکنند. نگاه کنید، اگه یادتون باشه برای آقای ترامپ حرف و حدیث بود که ایشان رو آنجا تایید می کنند یا نمی کنند. البته جمهوری خواهان به این نتیجه رسیدند ایشان رو اگرتائید نمیکردند به عنوان کاندیدا مستقل ممکن بود بره یه درصدی از رأی هرکسی رو که معرف میکردند به سمت خودش میبرد و رأی تقسیم میشد بین این دو نفر و نهایتا کلینتون رأی میآورد .
ایزدی در خصوص اینکه چرا سندرز رو توانستن از میدان به درکنند بیان داشت: یک فیلتر ششمی دارد در حزب دموکرات که حزب جمهوریخواه اینرو ندارد، فیلتر ششم این سوپردلیگیت هاست، سوپر دلیگیت ها آدمهای هستند که در آن کنفرانس ۴ سال یکبار حق رأی دارد ولی عقبه رأی مردمی ندارد پس چرا حق رأی پیداکرده؟ پول داده به حزب یا آدم شاخصی بود حالا به هر دلیل حق رأی پیداکرده شما نگاه کنید فاصله رأی مردمی سندرز و کلینتون خیلی زیاد نبود ولی اون چیزی که باعث پیروزی خانم کلینتون شد دو چیز بود که یکی سوپردلیگیت ها همراه کلینتون شدند چون درونحزبی هستند. سندرز خیلی طرفدار نداشت درونحزب، ولی کلینتون داشت، دوم از ابزارهای که داشتند استفاده کردند برای بیرون کردنش مثلاً یک نهادی داریم به اسم DNC این نهاد اداری حزب دموکرات، باید بیطرف باشد، اما بیطرف نبودند، اسناد ایمیل هاشون که منتشر شد، مشخص کرد که بشدت طرفدار خانم کلینتون بودند و کارهایی کردن که به ضرر آقای سندرز بود مثلاً ایالت نیویورک که یک ایالت بزرگ و پر جمعیت است، اجازه ندادن به افرادی که اعلام نکردند که دموکراتند و گفتن که ما مستقل هستیم که رأی بدهند چرا؟ چون اگر می آمدن سندرز نیویورک و خیلی ایالت های دیگه رو هم می برد. ببینید طرف تابعیت آمریکا رو دارد می خواد در انتخابات شرکت کنه ولی نمیتواند چون میگویند تو باید اعلام میکردید که چه حزبی هستید.
حزب جمهوریخواه چون از رأیهای مردمی و جنبش های های مردمی ترس دارند. مثلاً اعلام میکردند که شما فاصله زیادی تا انتخابات باید میرفتید که ریجستر میکردی، مثلاً دختر آقای ترامپ نتونست به آقای ترامپ رأی بده چون یادش رفته بود تو اون تاریخ بره ثبتنام کند کیا یادشان می ماند کسانیکه پیگیر و درون حزبی هستند، پس فیلترهای متعددی هست که آقای سندرز رو با این تکنیکها از میدان بیرون کردند این فیلترها جواب میدهد منتها چون یکی از روشهای اصلی این فیلترها جمعآوری پول است. این فیلترها بعضیاوقات برای اون کاندید میلیاردر جواب نمیدهد که این مورد آقای ترامپ بود که یک میلیاردر اومد پایکار و نیازی به کمک نداشت ازاینجهت اون فیلتر کمک مالی نتوانست او را حذف کند. البته اون فلیتر آخرش که رأی الکترال هستش، که وجود دارد و آنجا هم میتواند فرض کنید آقای ترامپ رأی مردمی رو ببره ولی اون رأی الکترال میتواند کلینتون رو انتخاب کنه یا کسی دیگه رو الزامی نداره .
آن فیلتر آخر که در سال ۲۰۰۰ایجادشده و “ال گور” بیشتر رأی آورد ولی انتخاب نشد به خاطر این بود که سیستم الکترال کارکرده یعنی تعداد رأی الکترال بوش بیشتر شد چون فلوریدا رو برد. آقای “جب بوش” (برادر جرج بوش) فرماندار فلوریدا بود و اتفاقی افتاد که نباید میافتاد و به دادگاه کشیده شد دادگاه عالی آمریکا ۹ نفر عضو دارد که قاضی هستند قاضیها هم قاعدتاً باید بر اساس اسناد رای بدهند منتها حزبی رأی دادند. ۵ نفر از آدمهایی توسط رئیسجمهورجمهوریخواه منسوب شدن به بوش رأی دادند و آن ۴ نفر که منتسب به دمکرات بودن به دمکرات رأی دادن و بوش رئیسجمهور شد. پس این فیلترها و سیستم وجود دارد .
این کارشناس مسائل آمریکا با بیان اینکه سیستم سیاسی آمریکا لایه بسیار ضعیفی از دمکراسی وجود دارد یادآور شد: افرادی که میان به انتخابات درونحزبی رای می دهند آلاباما اولین ایالتی هست که در آن ایالت از فوریه ی سال انتخابات شروع میکنند به رای دادن و تا تابستان طول میکشد ۲ درصد مردم در انتخابات درونحزبی شرکت کردند. در صد بسیار کمی شرکت می کنند.
خیلی از افراد در انتخابات شرکت نمیکنند چون سیستم دوحزبی رو قبول ندارد میگن بین ترامپ و کلینتون هر دوشان آدمهای بیخودی هستند .
در سیستم سیاسی دو مدل وجود دارد، یا مردم مستقیم انتخاب میکنند یا نخستوزیر دارن پارلمان انتخاب میکنند سیستم سیاسی آمریکا در چه حالتی می گنجد ؟
کنگره باید انتخاب کنه تعداد رای الکترال مساوی هست با تعداد نمایندههایی که آن ایالت در کنگره دارد مثلاً کالیفرنیا ۵۵ تا هست تعداد رای برای آن ایالت هست. منتها این افراد آدمهای کنگره نیستند آدمهای دیگری هستند که توسط حزب سعی میکنند هماهنگ بشوند چون این فرد به هرکسی می تونه رای بده سعی می کند آدمی باشد که اعتماد به او داشته باشند که به سمت دیگری نرود پس سیستم سیاسی در آمریکا سیستم انتخاباتی، انتخابات دمکراتیک نیست. بلکه فقط یکدرصدی از مردم میروند رای میدن منتها به لایهی بسیار ضعیفی از دموکراسی وجود دارد. انتخابات در ایران جمعهها برگزار میشه چرا چون خیلی از مردم تعطیلاند و میتوانند بروند درصورتیکه در آمریکا سهشنبهها برگزار میشه یک روز کاری. چه تیپ آدمهای امکان خروج از سرکارشان رو و کسانیکه رتبههای بالاتری در محیط کاری هستند مثلاً رئیس و روسا که پاسخگوی کسی نیستند. تو آمریکاچون نظم یه مقدار بیشتر، افرادی که پایینتر هستند کارمند یا کارگراند نمی توانند بروند بیرون و مشکل پیدا می کنند.
برای رای دادن یعنی لایهای دمکراسی لایهی ضعیفی از دمکراسی پول حرف اول را می زند کمک به سیاستمدار اهمیت پیدا می کند. پژوهشی را داشتند و خروجی آن این بود که افرادی اگر در آمریکا می خواهند سرمایهگذاری کنند بهترین سرمایهگذاری در آمریکا پول دادن به سیاستمداران است، چون بازگشت پول دارد . چرا بازگشت پول دارد ؟ چون طرف پروژهای از آن سیاستمدارمی گیره یا مالیاتش را کم می کند . الآن توی بحث انتخاباتی آمریکا آقای ترامپ متهم شده که ۱۸ سال مالیات ندادند . می گوید من زرنگ بودم ؟ ببینید چه قانونی اجازه می دهد اینطور باشند؟سیستم بهگونهای طراحیشده که این تیپ افراد بتوانند درونش زرنگی کنند چرا ساختار اینچنین است؟ چون آن فردی که آمده و مالیات نوشته وام دار آن یکدرصدی های جامعه بوده و بهگونهای نوشته که آن یکدرصدی ها ازش راضی باشند پس آمریکا لایهی ضعیفی از دمکراسی دارد و حضور مردم خیلی پررنگ نیست حضور پول خیلی پررنگ و نتیجهاش میشه وضعیت فعلی که شما دارید می بینید که در حوزههای فرهنگی -سیاسی -اجتماعی و اقتصادی با چالشهای عمقی مواجه هستند زیرا این افرادی که به قدرت رسیدهاند اینها لزوماً دغدغه عموم جامعه رو ندارند دغدغه رو آنهایی دارند که پول دادن کمک کردن و اینها به قدرت رسیدند.
در این جهت آمریکا با اینکه کشور بزرگی است، مشکلات خیلی زیادی هم دارد چون آدمهایی که آنجا باید مشکلات رو حل بکنند لزوماً هدفشان حل مشکل نیست هدفشان رسیدن به قدرت است .
ادامه دارد…