دبیر فرهنگی دفتر تحکیم وحدت در نهمین نشست تخصصی راهبرد پیرامون نقد صدا و سیما
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو– محمد کفیلی؛ جنبش دانشجویی در گذشته چه عملکردی داشته؟ جنبش دانشجویی در آینده چه عملکردی باید داشته باشد؟ این دو سوال را بارها از خودمان میپرسیدیم و به دنبال پاسخی کامل و همهجانبه برایشان بودیم. برای رسیدن به پاسخ سوال اول، مجموعه گفتگوهای «خط کش» را آغاز کردیم. گفتگوهایی صریح با ادوار جنبش دانشجویی درباره کارنامه عملکرد تشکلها و گروههای دانشجویی در سالهای پس از پیروزی انقلاب. سوال دوم اما هنوز پاسخی نداشت. «راهبرد» پاسخ ما به سوال دوم است. اگر در «خطکش» به گذشته نگاه میکردیم، در «راهبرد» نیمنگاهی به آینده داریم. مسائل کلان کشور را روی میز میگذاریم و از فعالین جنبش دانشجویی میخواهیم دربارهشان تبادل نظر کنند تا «راهبرد»ی برای کنشگری جنبش دانشجویی در آن مساله خاص، پیدا کنیم.برای نهمین جلسه، سراغ «صداوسیما» رفتیم. بزرگترین نهاد فرهنگی کشور که انتقادات فراوانی به عملکردش وجود دارد و دانشجویان هم مثل عموم نخبگان، دلِ پری از این سازمان عریض و طویل دارند. مهمانان ما در این نشست خانمها داوودیفر از جنبش عدالتخواه دانشجویی و صلایی از دفتر تحکیم وحدت بودند. خانم طباطبایی از انجمن اسلامی دانشجویان مستقل هم چند روز پس از برگزاری جلسه، نظرات خود را برای ما ارسال کردند و در نقد عملکرد رسانهی ملی شریک شدند.
جنبش دانشجویی از وضعیت صدا وسیما در چهار دهه گذشته چه تحلیلی دارد و اولویتهای این سازمان را در چه مسائلی میبیند؟
صدا وسیما در هر کشوری در اولویت اول خود رسالت آموزشی و تربیتی به عهده دارد و تمام ساختار تولیدی آن لاجرم در این محور خلاصه میشود.
متاسفانه کشور ما شاهد صدا و سیمایی است که به گونهای مشوش به تولیدات خود دامن میزند و این مسئله در تمامی برنامههای آن قابل مشاهده است از سبک زندگی تجملی که از بطن زندگی عموم مردم دور است تا تعریفی که از زن دارد و در تمام موارد مشابه نشان داده میشود، نمایشگر یک صدا و سیمای متناقض نما و ناکارآمد است.
این تناقض در رفتار و دور بودن ساختار محتوایی از بدنه موم جامعه ناشی از عدم مخاطب شناسی صدا و سیما و مسئولین آن میباشد.
یکی از راههایی که تا حدودی میتواند بر این روند ناقص صدا وسیما سامان ببخشد میتواند افزایش خصوصی سازی در صدا و سیما باشد به گونهایی که دولت و مسئولین نظام صرفا بر تولیدات نظارت کنند و دخالت سیاستهای مسئولین در تولید محتوا و کسب منافع از آن به حداقل برسد.
موارد بسیار زیادی وجود دارد که صدا و سیما باید ورود به آنها را در اولویت خود قرار دهد، مانند مردم سالاری، سبک زندگی ایرانی اسلامی، جوانگرایی، شفافیت مالی مسئولین، اقتصاد متکی به صادرات غیر نفتی، مشارکت مردم در مدیریت کشور و دیگر مسائل که باعث میشود اعتماد مردم به نسبت نظام را افزایش دهد.
تاثیرگذاری صدا و سیما و جنبش دانشجویی در سالهای گذشته به چه صورتی بوده؟
اوایل انقلاب عمق تاثیرگذاری جنبش دانشجویی بر جامعه و به تبع آن صدا و سیما بسیار بیشتر بوده و این تاثیرگذاری تا حدی بود که دولت و مخالفان جریان دانشجویی برای مقابله با این جریان فکری مطالبهگر اقدام به تاسیس تشکلهای دانشجویی دولتی کرده است تا از نفوذ و قدرت جنبش دانشجویی بکاهد.
با کمرنگ کردن تاثیرگذاری و ارتباط بین جامعه و جنبش دانشجویی، صدا و سیما به عنوان رسانه ملی موظف به بازتاب دادن تحلیلها، نظرات و فعالیتهای بدنه فعال دانشجویی به سطح جامعه میباشد ولی با عدم پرداختن به جامعه دانشگاهی و نپرداختن به آن، از رشد و تاثیر گذاری قشر نخبگانی جامعه جلوگیری میکند.
برای رشد صدا و سیما نیاز به ایدههای بدیع و تازهای در حوزه مدیریت و تولید محتوا دیده میشود ولی تا زمانی که مدیرانی که شامل قانون منع به کارگیری بازنشستگان میشوند در راس این سازمان قرار بگیرند، اگر هم یک نخبه جوان در این سیستم ورود کند به دلیل ساختار مدیریتی خسته و از کار افتاده، به انزوا کشیده میشود.
در زمانی این سازمان با ساختار مدیریتی ناکارآمد خود میتواند شاهد تحول و رشد شود که از نیروی جوان و صاحب فکر استفاده کند، نیروی جوانی که میتواند ایده پردازی کند، کارشناسی کند و ایدهها و نظرات را پرورش دهد و نیروی که با ظرافت و دقت بالا این ایدهها را اجرایی میکند و در قالب سنتی و ناکارآمد ساختار هم محدود نمیشود.
عملکرد صدا و سیما در مصادیق خاص مانند مسابقات بخت آزمایی و ترویج فرهنگ کتابخوانی و کشف استعداد از نظر شما چگونه است؟
خانم صلایی: برنامههای جدید تلوزیونی که چندین وقت است کنداکتور شبکههای پر مخاطب را در اختیار گرفته و توانسته است تا حدودی با جلوههای خود مخاطب جذب کند، برنامههایی است که سراسر تقلید و نمونه برداری شده از برنامههای تلوزیونی شبکههای ماهوارهای است و دریغ از اندکی بومی سازی، ایده جذاب و نو، سلیقه وحرف تازه در نظام ساختاری و محتوایی تولید یک برنامه تلوزیونی.
به عنوان مثال برنامههای استعدادیابی که تولید و پخش میشوند، در مرحله اول حتی به تفاوت بین استعداد و مهارت افراد توجهی نمیکنند و به افرادی که یک مهارت را بر اثر تکرار به دست آوردهاند را یک استعداد کشف شده به جامعه معرفی میکنند، نه افرادی که در شرایط محدود فعالیتهای منحصر به فردی را انجام میدهند.