جمعه , ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ 2024 - 04 - 19 ساعت :
» مصاحبه ها » بحران مقبولیت جنبش دانشجویی در حال نمایان شدن است/ اگر جمهوری اسلامی تشکل‌های دانشجویی را از دست بدهد ساقط می‌شود
مصاحبه ها

بحران مقبولیت جنبش دانشجویی در حال نمایان شدن است/ اگر جمهوری اسلامی تشکل‌های دانشجویی را از دست بدهد ساقط می‌شود

دی ۱۸, ۱۳۹۶ 4۰250

به گزارش تحکیم‌نیوز (پایگاه خبری دفتر تحکیم وحدت) محمد حسین قائدشرف دبیر اسبق اتحادیه دفتر تحکیم مهمان تحریریه خبرگزاری دانشجو قرار گرفت و به نقد‌از تشکل‌های دانشجویی پرداخت

دبیر سابق دفتر تحکیم وحدت گفت: معتقدم که بحران مقبولیت جنبش دانشجویی دارد خودش را کم کم نشان می‌دهد و فکر می‌کنم که اگر با این روند جلو برود طی ۵، ۶ سال آینده ممکن است با این بحران مواجه شود.

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محسن عبدالعلی‌پور، اهمیت جنبش دانشجویی یا بهتر است بگوییم در زمانه فعلی تشکل‌های دانشجویی در ساختار کلی نظام اسلامی و نقش راهبردی آن در پیشبرد اهداف انقلاب بر کسی پوشیده نیست. در سالیان متمادی جنبش همواره با نقاط قوت و ضعفی همراه بوده که تاثیرات آن بلافاصله در بدنه جامعه ایرانی خودش را نشان داده است. آیا جنبش دانشجویی توانسته به اهداف اولیه خود دست یابد؟ امروزه ما در مرحله جنبش قرار داریم یا تشکل؟ آیا نیروهای تربیت شده در فعالیت‌های دانشجویی در بدنه مدیریتی نظام کارآمد بوده‌اند؟ و بسیاری از این دست سوالات ما را بر آن داشت تا در برنامه «خط کش» به گفت‌وگویی صریح و بی‌پرده با فعالین گذشته و حال جنبش دانشجویی بنشینیم. مهمان این هفته ما در تحریریه خبرگزاری دانشجو محمد حسین قائدشرف دبیر سابق دفتر  تحکیم وحدت به نقد جنبش دانشجویی پرداخته است.

خبرگزاری دانشجو: تعریف شما از جنبش دانشجویی و تشکل دانشجویی چیست؟
اگر بخواهیم به این بپردازیم که جنبش دانشجویی و تشکل دانشجویی چیست باید بگوییم که جنبش دانشجویی یک سری مولفه‌هایی دارد که می‌تواند مختص به فضای دانشجویی هم نباشد، چون ما راجع به خیلی از مسائل دیگر تحت قالب جنبش صحبت می‌کنیم مثلا می‌گوییم جنبش کارگری با این وجود جنبش دانشجویی عبارت است از یک فهم عمومی در نخبگان و بدنه دانشجویی که این فهم عمومی یک سری اهداف برای خودش تعریف می‌کند و برای رسیدن به آن اهداف یک مسیر متحد الشکل را طی می‌کند؛ البته منظور از متحد الشکل این است که سلایق مختلف در این جنبش حضور ندارند، ولی کانال رسیدن به اهداف کانال مشخصی است و از مسیر‌های مشخصی می‌روند

از سوی دیگر اگر بخواهیم بگوییم جنبش دانشجویی در ایران چیست باید ببینیم که نخبگان دانشجویی ما چه اهدافی را برای خودشان در نظر گرفته اند و از چه مسیر‌هایی برای رسیدن به آن اهداف استفاده کردند. 

شاید اصلی‌ترین پارامتری را که می‌توان برای جنبش دانشجویی در ایران در نظر گرفت مسئله آرمان خواهی آن هم با نگاه شرقی و نه غربی آن است، چون وقتی آرمان خواهی در یک کشوری مثل فرانسه را هم بررسی کنیم به یک سری پدیده‌هایی مثل آرمان خواهی مواجه شویم، ولی شاید تعاریف آرمان با هم کمی متفاوت باشد مثلا از اصلی‌ترین آرمان‌هایی که جنبش دانشجویی ایران دنبال آن بوده آرمان عدالت، آزادی، استقلال و مبارزه با استبداد و استکبار است و این‌ها مجموعه آرمان‌هایی است که برای جنبش دانشجویی ایران تبدیل به یک هدف شده یعنی شما با هر دانشجویی صحبت کنید یا به صورت مستقیم به این گزینه‌ها اشاره می‌کند یا فهوای کلام او می‌رساند که این هدف را برای خود در نظر گرفته است. اما از چه مسیری به این نقطه می‌رسد؟ شاید اصلی‌ترین مسیری که جنبش دانشجویی از آن استفاده می‌کند تا به هدف خودش برسد بحث مطالبه گری است حالا این مطالبه گری در برهه‌های مختلف شکل‌های متفاوتی به خودش می‌گیرد.

گاهی قت‌ها جنبش دانشجویی این مطالبه گری را می‌تواند به صورت عمومی مطرح کند که این به توان جنبش در ارتباط با بدنه جامعه برمی گردد مثلا وقتی که ارتباط جنبش دانشجویی با بدنه جامعه خیلی قوی‌تر می‌شود شکل مطالبه گری آن به شکل یک مطالبه عمومی در می‌آید و گاهی وقت‌ها هم که جنبش دانشجویی در ارتباط گیری با بدنه جامعه نقطه ضعف دارد می‌بینیم که با حفظ بعد مطالبه گری خود در یک فضای مطالبه گری تخصصی وارد می‌شود و در جریان این مطالبه گری تخصصی نیز می‌بینیم که جلسات خصوصی با مسئولین برگزار می‌شود و دانشجویان در این جلسات مسئول را نقد می‌کنند و حتی بعضا پیشنهادات تخصصی ارایه می‌کنند. 

اصلی‌ترین آرمان‌هایی که جنبش دانشجویی ایران دنبال آن بوده آرمان عدالت، آزادی، استقلال و مبارزه با استبداد و استکبار است

آنچه که مطرح شد شمایی از جنبش دانشجویی است، اما اگر بخواهیم به تشکل دانشجویی بپردازیم باید بگوییم که تشکل دانشجویی ساختاری است که دانشجویان و یا در واقع جنبش دانشجویی به آن رسیده برای اینکه بخواهد هدف‌ها را از طریق مسیر‌هایی که پیش رو دارد محقق کند. در واقع جنبش دانشجویی برای اینکه بتواند اهداف خود اعم از عدالتخواهی و آزادی را از کانال مطالبه گری محقق کند نیازمند تشکیلاتی است که آن تشکیلات، تشکیلات دانشجویی است حال اینکه این تشکلات برای رسیدن به هدف چه قدر موفق بوده و یا اصلا چه قدر در مسیر مطالبه گری آگاهانه حرکت کرده موضوعی است که باید جداگانه بر سر آن بحث کنیم

خبرگزاری دانشجو: برخی‌ها معتقدند که جنبش یک کار سلبی و کوتاه مدت است که با فهم مشترک از یک موضوع خاص به وجود می‌آید به عنوان مثال در اوایل انقلاب یک جنبش دانشجویی با حضور تمام سلایق شکل گرفت تا شاه نباشد و بعد از سرنگونی رژیم طاغوت نیز این جنبش از هم می‌پاشد، ولی تشکیلات همان طور که هم شما گفتید اهداف بلند مدت و برنامه ریزی شده دارد با این وجود مسیر تحرکات دانشجویی در کشورمان از ابتدا تاکنون چه قدر منطبق بر این مسائل بوده است؟
من با بخشی از این تعریف برای جنبش موافقم و با بخشی از آن مخالف هستم همان طور که گفتم بنده جنبش را ناشی از یک فهم مشترک می‌دانم و برای آن اهدافی در نظر می‌گیرم، ولی مسئله این است که صرفا برای جنبش اهداف سلبی را در نظر نمی‌گیرم. شما می‌توانید جنبش را از یک زاویه‌ای نگاه کنید و فقط اهداف سلبی آن را در نظر بگیرید مثلا همان موقع که در مورد رفتن صحبت می‌شود رفتن شاه به خودی خود موضوعیت نداشت به خصوص وقتی ما داریم در مورد جنبش دانشجویی صحبت می‌کنیم. 

مسئله دیگر اینکه من جنبش را موقت نمی‌دانم در واقع موقت دانستن جنبش دانشجویی ناشی از آن نگاهی است که می‌گوید ما یک پدیده‌ای داریم به نام انقلاب و بعد از اینکه انقلاب کردیم پدیده انقلابی گری تمام می‌شود و باید آن را کنار بگذاریم و از این به بعد تنها با موضوعی به نام نظام و جمهوری اسلامی مواجه هستیم با این نگاه است که باید جنبش دانشجویی را موقت بدانیم.

من معتقدم که جنبش یک امر دائمی است، ولی در عین حالی که ابزار خودش را تغییر می‌دهد و می‌خواهد هدف عدالت را دنبال و از ابزار مطالبه گری استفاده کند، ولی وقتی که کم کم مستقر می‌شود به یک ساختار احتیاج پیدا می‌کند و این ساختار همان تشکل دانشجویی است واقعیت این است که تحرکات دانشجویی در ایران از ابتدا جنبشی بود و چون دانشجویان اختیاری برای داشتن تشکل را نداشتند می‌خواهم بگویم که ابتدا جنبش شکل گرفته و به مرور با افزایش حجم دانشجویان و به کارگیری ابزار‌های ابتدایی مسلط شدن بر آن‌ها در گام‌های بعدی تشکل به وجود آمده است. به عنوان نمونه دانشجویان انجمن اسلامی در ابتدا بر این اساس در دانشگاه تهران دور هم جمع شدند که ما باید از عقاید دینی خود، چون از هر سویی در فضای دانشگاه مورد هجمه است دفاع کنیم. خب شاید در ابتدای کار صرف همین مسئله موضوعیت داشته، اما کم کم که جلوتر رفتند این نیاز را پیدا کردند که برای هماهنگی‌های بیشتر نیاز ساز و کاری دارند و برهمین اساس انجمن اسلامی در سال ۱۳۲۰ یا ۱۳۲۱ به وجود آمد و ما از جنبش به تشکل گذر کردیم. 

خبرگزاری دانشجو: به نظر شما کدام فعالیت تشکلی در آن زمان بیشتر ظهور و بروز داشته است؟ 
اگر بخواهیم به قبل از انقلاب نگاه کنیم، چون فعالیت جنبش دانشجویی بشتر جنبه مبارزاتی داشته شاید نتوانیم نمونه‌ای با تمام ابعاد در این رابطه بیان کنیم، اما اگر بخواهیم یک نقطه را به عنوان نقطه عمل خاص جنبش دانشجویی مثال بزنیم که خیلی از ابعاد همچون عقلانیت، تصمیم گیری جمعی و مشورت کردن در آن وجود داشته شاید تسخیر لانه جاسوسی را نماد بارز این نقطه عمل بدانیم.

وقتی که به تسخیر لانه جاسوسی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که دانشجویان فهمی از فضا دارند یعنی عملکرد دولت موقت را می‌بینند، برای انقلاب نگرانی دارند و نگرانی آن‌ها هم بر پایه یک سری از مبانی اعتقادی است از طرفی آن‌ها هدف بلند مدت داشته و نگاه آن‌ها به امریکا نگاه کوتاه مدت نبوده که بخواهند با آن به عنوان یک دشمن فرضی یا کوتاه مدت نگاه کنند و در کنار این‌ها بیانات، ولی فقیه زمان خود را به شدت بررسی می‌کردند تا ببینند که نگاه امام به دولت موقت امریکا و یا آینده‌ای که برای انقلاب اسلامی ترسیم می‌کند چیست.

اگر بخواهیم نقطه عمل خاص جنبش دانشجویی مثال بزنیم که خیلی از ابعاد همچون عقلانیت، تصمیم گیری جمعی و مشورت کردن در آن وجود داشته شاید تسخیر لانه جاسوسی را نماد بارز این نقطه عمل بدانیم.

در این نقطه شاهدیم که جنبش دانشجویی با ساز و کار عمل کرده و اگر موارد و مفاهیمی را هم که در جلسات اعضای دفتر تحکیم آن زمان مطرح شده اند بررسی کنیم می‌بینیم که چه بحث‌هایی شده، چگونه جوانب مختلف کار سنجیده شده و چه نظرات متفاوتی که از هر زاویه‌ای به مسئله نگاه می‌کردند مطرح شده اند. در کنار همه این‌ها مسئله طرح ریزی عملیات مطرح بوده که در این راستا می‌بینیم که به صورت فیزیکی چه اقداماتی برای شناسایی محل و تدارک ابزار مورد نیاز صورت گرفته است وقتی این اقدامات را کنار هم می‌گذاریم یک عمل کامل را از مجموعه تشکل‌های دانشجویی که از جنبش ناشی شده اند مشاهده می‌کنیم. 

خبرگزاری دانشجو: به نظرشما از زمان تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان تاکنون تحرکات دانشجویی بیشتر منطبق بر کار تشکلی بوده یا جنبشی؟ 
من بعد تشکلی یا جنبشی تحرکات دانشجویی را از هم جدا نمی‌بینم، چون یک زمان ممکن است بعد تشکلی یا جنبشی تحرکات غلبه پیدا کند یعنی توجه به ساختار‌ها غالب شود و گاهی وقت‌ها هم ممکن است ساختار گریزی قالب شود، البته این ساختار گریزی را هم به معنای توجه به جنبش نمی‌دانم من معتقدم تشکلی می‌تواند به خوبی تشکیلاتی عمل کند که اقتضائات جنبش را در نظر بگیرد.

خبرگزاری دانشجو: رابطه بین تشکل دانشجویی و قدرت به معنایی حاکمیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قبل از پاسخ به این سوال باید یک مقدمه بگویم. جنبش دانشجویی دنبال عدالت و آزادی تفکر است و وقتی که مجموعه‌ای دنبال چنین آرمان‌هایی است پس باید آرمان‌های خودش را نسبت به سایر بنیادها، نهاد‌ها و نقاط ترسیم کند. وقتی می‌گوییم رویکرد جنبش دانشجویی نسبت به قدرت باید چگونه باشد من با برخی از رویکرد‌های افراطی و اینکه جنبش دانشجویی باید در مقابل قدرت بایستد و یا اینکه همیشه نقاد قدرت باشد مخالفم؛ البته شاید این‌ها بخشی از ماجرا باشد، اما همه ماجرا نیست. اگر در چارچوب اسلامی به رابطه بین جنبش دانشجویی و قدرت نگاه کنیم باید عدالت، اخلاق و مصلحت را در نظر بگیریم با این وجود نگاهی که جنبش دانشجویی باید نسبت به قدرت داشته باشد با این ابعاد تعریف می‌شود یعنی جنبش دانشجویی وقتی می‌بیند که در قدرت دارد تمرکز به وجود می‌آید و این تمرکز دارد به سمت استبداد پیش می‌رود باید جنبه نقادانه خودش را فعال و این نقد را هم به موضع قدرت و به جامعه‌ای که با این قدرت سر و کار دارد منتقل کند. در عین حال وقتی که می‌بیند حاکمیت دارد خدمات ایجاد می‌کند باید از این خدمت رسانی تشکر کند چرا، چون می‌خواهد عادلانه و اخلاق مدارانه رفتار کند بنابراین تشکل دانشجویی باید هم موضع انتقادی نسبت به قدرت داشته باشد و هم زمانی که قدرت سیاسی زمینه ارائه خدماتی را فراهم می‌کند قدردان آن باشد

موضوع دیگر این است که تشکل دانشجویی از باب مصلحت عمومی جامعه اسلامی باید به قدرت پیشنهاد کند به هر حال قدرت گاهی ممکن است در بخش‌هایی نقص‌هایی داشته باشد که با پیشنهاد تشکل دانشجویی ممکن است این نقص‌ها برطرف شود.

من با برخی از رویکرد‌های افراطی و اینکه جنبش دانشجویی باید در مقابل قدرت بایستد و یا اینکه همیشه نقاد قدرت باشد مخالفم

براساس دیدگاه اسلام و آن چیزی که خواست الهی بوده اراده مردم در جامعه محقق خواهد شد یعنی اینکه کسی نمی‌تواند در مقابل خواست و اراده مردم قرار بگیرد. رهبر معظم انقلاب نیز بار‌ها به این تاکید کرده و فرموده اند که آن چیزی که خواست مردم خواهد شد کسی نمی‌تواند در مقابل این خواست قرار بگیرد، اما آیا خواست مردم همیشه درست است ممکن است که این خواست همیشه درست نباشد و گاهی وقت‌ها نه تنها یک ملت بلکه ممکن است که یک امت یک تصمیم اشتباه در تاریخ بگیرد، اما وظیفه جنبش دانشجویی در این مواقع این است که در مقام تبیین گری بر آید یعنی خواست مردم را در نظر بگیرد و اگر آن را یک خواسته درست و شرعی دید به تحقق آن کمک کند، ولی اگر آن خواسته را یک خواسته معقول و مشروعی ندید در مقام تبیین گری وارد شود نه اینکه در مقابل مردم قرار بگیرد، چون جنبش دانشجویی خود نیز هم بخشی از مردم است و قدرت این را هم ندارد که در مقابل مردم بایستد و از نظر اسلام هم درست نیست که در مقابل مردم قرار بگیرد.

نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که برخی از دو گانه‌هایی که می‌سازیم دو گانه‌های غلطی هستند از جمله دو گانه مردم قدرت و من این دو گانه مردم قدرت را شبیه دو گانه عدالت ولایت می‌بینیم و من همانقدر که این دو گانه را در نظام جمهوری اسلامی دو گانه غلطی می‌بینم به این مسئله قائل نیستم که ما دو گانه‌ای به نام مردم قدرت داریم. 

در هر حال ممکن است که قدرت سیاسی در کشورمان تجلی اراده صددرصدی مردم نباشد، ولی می‌توانیم بگوییم که به نسبت بسیار خوبی اراده مردم در قدرت سیاسی و در جمهوری اسلامی تجلی پیدا کرده است بنابراین دو گانه مردم قدرت نداریم.

خبرگزاری دانشجو: جنبش دانشجویی نقش خود را نسبت به جایگاه مردم و جایگاه قدرت سیاسی چگونه ایفا کرده است؟
اول باید یک مسئله را در نظر بگیریم و آن هم اینکه جنبش دانشجویی یک بخشی از مردم است و آنچه که در بلند مدت در فرهنگ ما رخ خواهد داد بالاخره بر روی جنبش دانشجویی هم اثر خواهد گذاشت. بدون شک جنبش دانشجویی هم مثل هر مجموعه دیگری در عملکردش یک سری نقطه ضعف، یک سری نقطه قوت، یک سری جا‌ها عبرت و یک سری جا‌ها تجربه مفید داشته است. مثلا در دهه ۷۰ و در اوایل دهه ۸۰ شاهد این هستیم که قدرت اجتماعی جنبش دانشجویی خیلی بالاست به این صورت که جنبش دانشجویی ارتباط گسترده‌ای با مردم داشته است و به این واسطه ارتباط با مردم توانسته که در قدرت سیاسی هم اثر گذار شود، ولی اتفاقی که بعدا افتاد این بود که این جنبش به مرور از مردم فاصله گرفت و فضای قدرت سیاسی بر آن قالب شد و دیگر به جای اینکه مطالبات مردم را دنبال کند و قدرت سیاسی را به آن سمت هدایت کند حتی در یک بخش‌هایی توجیه گر شد و حتی در یک وقت‌هایی از خود دولت سیاسی زمان عبور کرد برای اینکه خود را در قدرت سیاسی نگه دارد در واقع قدرت سیاسی برای جنبش دانشجویی هدف شد و این یک اشتباه و در عین حال یک تجربه بود تجربه از این باب که جنبش دانشجویی در نهایت به یک بلوغی رسید و متوجه شد که اگر نتواند مرز خودش را با قدرت سیاسی در یک نقطه نگه دارد دچار چه آفتی می‌شود

خبرگزاری دانشجو: جنبش دانشجو یک زمانی توانست بدنه اجتماع را دنبال خودش بکشاند، اما امروز سرمایه اجتماعی آن بسیار نزول پیدا کرده است به نظر شما به چه دلیل جنبش دانشجویی دچار این آفت شده است؟
 اگر بخواهیم از بیرون به این صورت مسئله نگاه کنیم شاید به این صورت مسئله که این اتفاق طبیعی است، برسیم؛ البته این معنی اش این نیست که جنبش دانشجویی بی تقصیر بوده است. اما اینکه چرا سرمایه اجتماعی جنبش دانشجویی نزول پیدا کرده چند اتفاق برای جنبش دانشجویی افتاده است یکی اینکه جنبش دانشجویی به شدت عملگرا شده است. عملگرا به این معنی که وقتی یک اتفاق می‌افتد جنبش دانشجویی در مقابل آن یک کنشی انجام می‌دهد و بعد بلافاصله منتظر نتیجه می‌ماند به عنوان نمونه در جریان مذاکرات هسته‌ای جنبش دانشجویی واقعا پای برجام آمد و اگر یک تاخیر زمانی هم سر تصویب برجام اتفاق افتاد یک حجم قابل توجهی از این تاخیر به خاطر اقدامات جنبش دانشجویی بود که شاید گفت: راس و نوک پیکان این اقدامات نیز درپروژه دلواپسین کلید خورد، ولی موفق نبودیم و نتوانستیم تبیین خوبی را به جامعه ارایه دهیم و نتوانستیم مسئولین را قانع کنیم؛ لذا برجام اتفاق افتاد و پس از آن بخشی از بدنه جنبش دانشجویی که به شدت عملگرد بود ناامید شد

بعد دیگری که باعث نزول سرمایه اجتماعی جنبش دانشجویی شده بحث سطح مطالعه است امروز سطح مطالعه در جنبش دانشجویی به شدت افت کرده است؛ البته ضعف مطالعه هم یک مسئله عمومی در کشورمان است واقعیت این است که در قدیم دانشجو یان بیشتر سراغ مطالعه می‌رفتند، چون ابزار‌هایی که سرشان را گرم کند نداشتیم؛ البته شاید برخی‌ها بگویند که اینگونه نیست و در گذشته هم دلمشغولی‌هایی وجود داشته است، ولی باید بپذیریم که جنس آن دل مشغولی‌ها با این دل مشغولی‌هایی که الان دانشجو با آن مواجه است کاملا متفاوت است به عنوان نمونه امروز وقتی که وارد فضای مجازی می‌شویم واقعا اراده سختی می‌خواهد که سریع از آن خارج شویم؛ و از طرفی بمباران اخبار در فضای مجازی باعث می‌شود که حتی تشنگی مطالبه را از دانشجو بگیرد؛ و همین مسئله باعث می‌شود که فرد حس بی سوادی نکند و این خیلی مهم است، اما زمانی این حس بی سوادی نمود پیدا می‌کند که فرد در یک مجمع یا جلسه حضور می‌یابد و یا رودرروی یک دانشجو می‌خواهد با او صحبت کند آنجاست که متوجه می‌شود که چه قدر ضعف دارد. 

مسئله دیگری که باعث نزول سرمایه اجتماعی جنبش دانشجویی شد جدا شدن این جنبش از جامعه به دلیل تغییر ادبیات بوده است. یکی از اتفاقاتی که در دهه ۷۰ برای جنبش دانشجویی افتاد این بود که یک زمانی جنبش دانشجویی نخبه بود، اما این بدنه نخبه وقتی که می‌خواست با جامعه ارتباط بگیرد می‌توانست آن مفاهیم نخبگانی خودش را با یک ادبیات ساده مطرح و حتی بر سر آن موضوع هم با یک کارگر ساده بحث کند اهدافی را نیز برای او ترسیم کند؛ اما در دهه ۷۰ و به خصوص در انتهای این دهه اتفاقی که افتاد این بود که “گنده گویی” در جنبش دانشجویی نهادینه شد به گونه‌ای که هر کس می‌خواست تفاخر علمی خود را از طریق ایسم‌های مختلف به دیگران بقبولاند. در هر حال وقتی که این ادبیات بر جنش دانشجویی حاکم شد این ادبیات جنبش را از بدنه جامعه جدا کرد.

یکی دیگر از مسائلی که باعث نزول سرمایه اجتماعی جنبش دانشجویی شده درگیر شدن این جنبش در ساختار سیاسی بوده است؛ البته باید از دهه ۶۰ و زمانی که عده‌ای از بچه‌های حزب اللهی و ارزشی تصمیم گرفتند که به نوع دیگری به مجلس سوم ورود پیدا کنند به این موضوع بپردازیم.

در دهه ۷۰ و به خصوص در انتهای این دهه اتفاقی که افتاد این بود که “گنده گویی” در جنبش دانشجویی نهادینه شد به گونه‌ای که هر کس می‌خواست تفاخر علمی خود را از طریق ایسم‌های مختلف به دیگران بقبولاند

یک زمانی در کشور تازه انقلاب شده بود و ما با مسائل مختلفی همچون جنگ روبرو بودیم با این وجود جنبش دانشجویی در این دوره از منظر خودش درگیر مسائل ساده و پیچیده بود مثلا می‌خواست در دانشگاه مسائل پیش روی دانشجویی را حل کند و یا کمی جلوتر می‌آمد و به یکسری از مشکلات کشوری می‌رسید که هیچ نهاد و مسئولی برای آن وجود نداشت به همین دلیل خودش دست به کار می‌شد تا راه حلی را پیدا کند. آن فضا یک امکانی در اختیار جنبش دانشجویی قرار می‌داد تا به محیط خودش بیشتر توجه کند و استعداد‌های موجود را بیشتر به کار بگیرد؛ اما اتفاقی که الان افتاده این است که دانشجوی دهه چهارم انقلاب اسلامی دیگر دنبال حل کردن مشکلات و مسائل ساده با ظرفیت خودش نیست مثلا ازدواج جوانان یک معضل و مشکل در کشور است خب اگر ما بخواهیم این مشکل را حل کنیم شاید در ابتدای انقلاب همه دنبال حرکت‌های خودجوش بودیم، ولی الان جنبش دانشجویی نگاه می‌کند که ما وزارتخانه‌ای داریم به نام وزارت ورزش و جوانان با این وجود ازدواج جوانان متولی پیدا کرده است پس این جنبش دیگر به دنبال روش‌های ساده و یا جمع کردن توان خودش برای حل مشکل ازدواج جوانان نیست؛ البته دارد درست هم نگاه می‌کند جنبش دانشجویی امروز می‌گوید ۴۰ سال از نظام جمهوری اسلامی گذشته و نهادی همچون وزارت ورزش و جوانان را نیز به کار گرفته اند پس به دنبال حل کردن مسئله ازدواج از طریق آن نهاد می‌رود، ولی چون این نهاد‌ها از دانشگاه جدا هستند معمولا شاید اثرگذاری‌های جنبش هم کم باشد. با این وجود می‌توان گفت که جنبش دانشجویی هم از دانشگاه جدا شده و هم پیگیری از طریق دستگاه‌ها نیز اثرگذاری مطلوبی برای او ندارد و همین مسائل باعث شده که جنبش هم دانشگاه را از دست بدهد و هم نتواند اثرگذاری خوبی داشته باشد تا کارنامه خوبی را به جامعه ارائه دهد.

خبرگزاری دانشجو: برخی‌ها معتقدند که جنبش دانشجویی از مطالبه گری همراه با ارائه راه حل فاصله گرفته است و در جا‌هایی کار آن به غر زدن کشیده شده است آیا این را می‌پذیرید؟
سوال این است که آیا ما اصلا برای ارائه پیشنهاد از طرف جنبش دانشجویی اصالت قائل هستیم یک زمان ابتدای انقلاب است و هیچ چیز وجود ندارد مثلا اینجا جنبش دانشجویی می‌گوید که چه کار کنیم تا مشکل روستا‌ها حل شود و اینجاست که چهار تا جوان دست در دست هم قرار می‌دهند و جهادسازندگی را راه می‌اندازند و دنبال خدمت رسانی در روستا‌ها می‌روند و یک وقتی هم است که این جنبش می‌گوید الان ۴۰ سال از عمر انقلاب گذشته و با گذشت این زمان‌ها الان سیستم ساختار و راهکار داریم به همین دلیل راه حل‌ها باید دقیق‌تر باشد. معتقدم که در وضعیت کنونی جنبه‌های تخصصی کار قالب‌تر شده است و هر چه هم که جلوتر می‌رویم شاید ارائه پیشنهادات برای جنبش دانشجویی سخت‌تر شود با این وجود نباید انتظار ارائه راهکار از این جنبش را داشت. اگر چه جنبش دانشجویی در بخش‌هایی وارد حوزه ارائه راهکار شده است.

مسئله این است که اگر جنبش دانشجویی بتواند پیشنهاد ارائه کند خیلی خوب است، ولی ما نباید انتظار داشته باشیم که مسئول ارائه راهکار جنبش دانشجویی باشد. مسئول ارائه راهکار آن کمیسیونی است که دارد به خاطر این مسئله حقوق می‌گیرد و اطلاعات کشور و تجربیات قبلی را دارد و سفر‌های خارج از کشور می‌رود تا تجربه‌های بین المللی را ببیند و بیاید مشکلات کشور را حل کند. 

مسئله بعدی در این رابطه که چرا جنبش دانشجویی از مردم و خودش فاصله گرفته به توجه ما به جوانان در کشور برمی گردد متاسفانه با نظام اقتصادی و نظام آموزش عالی که در کشور بنا کردیم جایگاه جوانان و به ویژه دانشجویان را نابود کرده ایم یک زمان چند دانشگاه مرجع داشتیم مثلا دانشگاه امیرکبیر بین ۱۳۰۰ یا نهایتا ۲۰۰۰ نفر دانشجو داشته است، اما الان نگاه می‌کنیم که نزدیک به چهار و نیم میلیون دانشجو داریم که با وجود دانشگاه آزاد و علمی کاربردی هویت نخبگانی دانشجو را از او گرفتیم و الان در هر خانواده‌ای که نگاه می‌کنیم دانشجو دور و بر آنهاست و همه یک جوری دانشجو محسوب می‌شوند در حالی که ممکن است آن سطح دید، سطح هوشی و کارآمدی علمی را نداشته باشند. 

مقوله دیگری که با آن مواجه ایم ساختار نظام اقتصادی کشور است. یک زمانی دانشجو نگران کار نبود و می‌دانست پیش از آنکه درسش تمام شود فضای شغلی برای او وجود دارد، اما وقتی که نظام اقتصادی را به گونه‌ای طراحی کنیم که یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های دانشجویان معیشت و کارش بشود آن موقع دیگر نمی‌توان از این دانشجو انتظارات گذشته را داشت، چون این دانشجو دارد نگاه می‌کند که هر سال فوج فوج تحصیلکرده به خیل بیکاران کشور اضافه می‌شود و این دغدغه او را فلج می‌کند. 

خبرگزاری دانشجو: دلیل اینکه جنبش دانشجویی در این برهه حرف جدیدی تولید نمی‌کند چیست؟
یک بخش این مسئله متوجه به ضعف مطالعه و کاهش محتوا در جنبش دانشجویی است با این وجود وقتی محتوا کاهش پیدا کند تولید حرف جدید هم کم می‌شود. 

یک بحث دیگر اینکه دانشجویان الان فضای آزاد ندارند البته منظورم از فضای آزاد این نیست که در دانشگاه فضای امنیتی وجود دارد؛ بلکه منظورم این است که چند درصد از دانشجویان ما یک زمان مشخص را دارند و در آن زمان می‌نشینند و ذهن خود را خالی می‌کنند و مشغول تفکر می‌شوند. ما الان با بمباران حوادث مواجهیم و توپخانه‌های رسانه‌ای مدام در حال شخم زدن زمین فکر آدم‌ها هستند و فعالین جنبش دانشجویی هم جزئی از این آدم‌ها محسوب می‌شوند؛ البته ممکن است که آن‌ها تمیزی بین خبر اصلی و فرعی قائل شوند، ولی تحت تاثیر این بمباران رسانه‌ای هستند و این بمباران رسانه‌ای باعث می‌شود که نتوانند یک اتاق فکر آزادی برای خود درست کنند و متاسفانه اغلب فعالین هم تجربه این را ندارند که یک نفر بیاید و این مسئله را برای آن‌ها تبیین کند. 

اتفاق دیگری که برای جنبش دانشجویی افتاده این است که امروزه زنجیره ارتباطی ادوار جنبش یا از هم پاشیده شده و یا شکل بدی پیدا کرده و همین مسئله موجب شده که یکسری تجربه‌ها منتقل نشود و به تبع این در جا زدن جنبش دانشجویی خودش را بیشتر نشان دهد. 

یک مسئله دیگری که جنبش دانشجویی به خاطر آن به دنبال تولید حرف نمی‌رود بحث گریز از مواجه شدن با مسئله است و این به حالت روانی نسل ما که یک نسل مسئولیت گریزی است برمی گردد و این فقط محصول جنبش دانشجویی نیست، چون امروز سیستم نظام آموزشی کشور نیز دارد به گونه‌ای عمل می‌کند که مدام درصد مسئولیت پذیری خروجی‌های آن در حال کاهش یافتن است. 

عامل دیگری هم در ارتباط با اینکه جنبش دانشجویی در این برهه حرف جدیدی تولید نمی‌کند وجود دارد که به ساختار‌های کشورمان برمی گردد. واقعیت این است که ما جنبش دانشجویی را میان ساختار‌ها خرد کرده ایم یعنی اتفاقی که افتاد این بود که یک امکاناتی به تشکل‌ها دادیم و بعد این امکانات را کم کم از آن‌ها گرفتیم با این وجود یک تشکل برای اینکه بتواند سطح توان خود را با همان امکانات قبلی حفظ کند درگیر می‌شد به عنوان مثال بسیج دانشجویی در دانشگاه توسعه پیدا کرد وقتی که بسیج دانشجویی یک دانشگاه را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که مثلا ۱۰ دفتر در سطح دانشکده‌ها دارد دفتر مرکزی دارد، اردوی راهیان نور و مشهد دارد، فعالیت‌های تخصصی و تعداد انبوهی نشریه برای طرح حرف‌های سیاسی و فرهنگی دارد با این وجود چنین ساختار عظیمی نیازمند بودجه و همراهی مسئولان است؛ اما در حالی که به این ساختار نظم داده شده است، ولی آهسته آهسته جنبش دانشجویی را در این ساختار خفه می‌کنند مثلا اگر می‌خواهند بسیج دانشجویی را فلج کنند بودجه آن را کاهش می‌دهند در چنین شرایطی ۷۰ درصد وقت مسئول فلان تشکل ما از این اداره به این اداره فقط صرف این می‌شود که پول برگزاری یک اردو را دریافت کند. می‌خواهم بگویم که ما آمده ایم و ساختار‌ها را به وجود آورده ایم و بعد به جنبش دانشجویی می‌گوییم آرمان گرا هم باش خب نمی‌شود. 

نظام باید تکلیف خودش را با جنبش دانشجویی مشخص کند، چون بحث این است که آیا با ساختار‌هایی که ایجاد شده می‌توانیم هویت آرمان گرایی جنبش دانشجویی را زنده نگاه داریم و یا اینکه نمی‌توانیم و باید این ساختار را عوض کنیم. 

خبرگزاری دانشجو: آیا جنبش دانشجویی توانسته است از ابزار‌هایی که رهبر معظم انقلاب در اختیار آن‌ها قرار داده به خوبی استفاده کند؟
 تریبون نماز جمعه یکی از ابزار‌های خوبی بود که رهبر معظم انقلاب در اختیار جنبش دانشجویی قرار داد، ولی این ابزار نیز به اشکالی فلج شد. مثلا مدل ارائه جنبش دانشجویی در تریبون نماز جمعه در تلویزیون پخش نمی‌شود یعنی وقتی خطبه‌های خطیب نماز جمعه پخش می‌شود جایی برای انعکاس بخش دانشجویی نماز جمعه وجود ندارد. مسئله دیگر این است که زمان اختصاص داده شده به جنبش دانشجویی در نماز جمعه معمولا زمان مناسبی نیست به گونه‌ای که در آن زمان جمعیت قابل قبولی در مصلی‌ها حضور ندارند. می‌خواهم بگویم که رهبر معظم انقلاب به دنبال یک ابزار توانمند برای جنبش دانشجویی است، اما یک بلایی سر این ابزار می‌آید که آن ابزار توانمندی خود را از دست می‌دهد با این وجود یک زمانی تشکل‌های دانشجویی برای ایراد سخنرانی در نماز جمعه خیلی ذوق و شوق داشتند، اما الان اگر بررسی کنید متوجه می‌شوید که هیچ حسی برای ایراد سخنرانی ندارند. 

خبرگزاری دانشجو: تقابل و رویارویی تشکل‌های دانشجویی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ما در کشورمان یک تقابل انقلابی غیر انقلابی داریم و این تقابل همه جا دو قطبی می‌سازد و در دانشگاه هم قطعا دو قطبی ساخته و این روند ادامه هم خواهد داشت. معتقدم اگر جنبش دانشجویی در این تقابل قرار بگیرد این تقابل مثبتی است و تقابل جبهه حق و باطل است و باعث برکت برای جبهه حق هم است.

مسئله‌ای که ما داریم این است که گاهی وقت‌ها جبهه بندی‌هایی در تشکل‌های دانشجویی داریم که حقیقی است، اما جبهه بندی‌های اشتباهی هستند مثلا جبهه بندی اصلاح طلب و اصولگرا در دانشگاه‌ها اگرچه یک جبهه بندی واقعی است، اما اشتباه است. در هر حال گاهی وقت‌ها تشکل‌های دانشجویی در برابر هم صف آرایی می‌کنند، اما این صف آرایی ممکن است که متاثر از فهم غلط از مسئله، سوء تفاهمات و یا بازی بیرون از دانشگاه باشد.

برخی‌ها معتقدند بدنه جنبش دانشجویی یکسان است در حالی که این گونه نیست مثلا اگر شما بروید با یک نفر از اتحادیه‌های مختلف صحبت کنید می‌بینید که چه قدر تفاوت نگاه در بین آن‌ها وجود دارد، ولی اصول تمام این شاخه‌های دانشجویی اصول انقلاب اسلامی است، ولایت فقیه برای همه آن‌ها محوریت دارد و همه به دنبال این هستند که پرچم لا اله الا الله در تمام جهان به اهتزاز دربیاید، اما با این وجود چندپارچگی وجود دارد و این جریان نمی‌تواند یک جبهه متحدی برای به ثمر نشستن آرمان‌های انقلاب اسلامی در عین توجه به سلایق به وجود بیاورد. 

یک مشکل دیگر که در بین جنبش دانشجویی انقلابی وجود دارد و باید به آن بپردازیم این است که ما یک رهبر میانی نداریم؛ البته لیدر داشتن به این معنا نیست که تفکر را تعطیل کرده و دنباله رو باشیم و دستوری عمل کنیم بلکه به این معناست که یک نفر به عنوان رهبر مشخص کند که مجموعه یک هدف واحدی دارد و برای آن هدف حرکت می‌کند و این حرکت هم یک حرکت نظام‌مند است و کاتوره‌ای نیست. 

خبرگزاری دانشجو: برخی‌ها معتقدند، چون جنبش دانشجویی دارد یک حرف واحد می‌زند به همین دلیل از بدنه اجتماعی دور شده نظر شما در این رابطه چیست؟
در ابتدای انقلاب گروه‌های مختلفی در فضای مبارزاتی بودند، ولی یک امام خمینی (ره) با یک جبهه عظیم از مردم که دنبال او بودند نیز وجود داشت و کسی هم نگفت، چون امام یکی است و، چون دارد یک حرف را می‌زند و یک مسئله را بیان می‌کند ما دنبال او نمی‌رویم. با این وجود من مشکل جنبش دانشجویی را گفتن یک حرف واحد نمی‌دانم ما به دنبال عدالت و آزادی در چارچوب اسلامی هستیم آیا کسی می‌تواند غیر از این حرف دیگری بزند حرف همین است با این وجود من مشکل را در این نمی‌بینم که حرف‌ها یکی است من فکر می‌کنم مسئله این است که ما یا درست نمی‌توانیم موضوع را تبیین کنیم و یا به آن عمل کنیم و این مشکل ماست. 

البته اینکه گفته می‌شود تمام سلایق باید حضور داشته باشند قابل قبول است، ولی این معنایش این نیست که وجود سلایق مختلف به منزله تفاوت در مبانی باشد. معتقدم که در جمهوری اسلامی یک اشتباهی کردیم و این اشتباه هم آن بود که ما گفتیم که به هیچ تشکلی در دانشگاه مجوز نمی‌دهیم مگر اینکه پسوند اسلامی داشته باشند همین باعث شد که یکسری افراد مارکسیست، لیبرال، جدید سوسیالیست ها، حجتی‌ها و آدم‌های دیگر بیایند و در تشکل‌های اسلامی رسوخ کنند و، چون ما هم قید اسلامی روی تشکل‌ها گذاشته ایم قطعا با بعضی از این تشکل‌ها باید برخورد کنیم، چون نمی‌شود یک قانون وضع کرد و بعد از حریم این قانون حمایت نکرد با این وجود این مسئله خودش را در این چارچوب نشان می‌دهد که ما داریم سلایق را سرکوب می‌کنیم، اما من به این سرکوب سلایق نمی‌دانم.

مسئله‌ای که وجود دارد این است که در دانشگاه‌های ما شرایطی ایجاد نشده که مارکسیست‌ها بیایند و صحبت کنند و این در حالی است که باید این اتفاق می‌افتاد و مارکسیست‌ها هم می‌آمدند و دیدگاه خود را در مورد اجتماع، حکومت، مردم و دین بیان می‌کردند؛ البته قائل به این نیز هستم که مارکسیست‌ها نباید در نظام اسلام تشکیلات سازی کنند.

در هر حال امروز وضعیت به گونه‌ای است که عده‌ای با تفکر غیراسلامی وارد تشکل اسلامی می‌شوند و بعد ما می‌خواهیم با آن‌ها مقابله کنیم و این منجر به تعطیل و تعلیق و یا برخورد با تشکل می‌شود و البته باید هم برخورد شود، چون این‌ها دارند به اسم اسلام یک حرف دیگری را کادوپیچ و قالب می‌کنند، اما پس از این برخورد‌ها با این مسئله مواجه می‌شویم که می‌گویند شما دارید با یک عده‌ای از مخالفین برخورد می‌کنید بدون آنکه آن‌ها بتوانید صحبت کنند. معتقدم این تعارض باید حل شود.

خبرگزاری دانشجو: به نظر شما جنبش دانشجویی در حال حاضر بحران مقبولیت دارد؟
معتقدم که بحران مقبولیت جنبش دانشجویی دارد خودش را کم کم نشان می‌دهد و فکر می‌کنم که اگر با این روند جلو برود طی ۵، ۶ سال آینده ممکن است با این بحران مواجه شود

آیا ساختار فعلی جنبش دانشجویی را برای رفع مشکلات نظام کارامد می‌دانید؟
معتقدم که اگر نظام جمهوری اسلامی جنبش دانشجویی را از دست بدهد ساقط می‌شود و این را رک، صریح، بی واسطه و مستقیم می‌گوییم واقعیت این است نظام اسلامی یکی از آرمان‌های دانشجوی مسلمان بوده است تا در گام اول بتواند یک مجموعه‌ای را پیدا کند که دینشان را حفظ کند و بعد یک پله بالاتر رفتند تا این مجموعه بتواند ارکان اجتماعی را به منصه ظهور برساند و بعد بالاتر رفتند تا این مجموعه بتواند اثرگذاری بین المللی برای اسلام داشته باشد. در هر حال احتیاج نظام به جنبش دانشجویی صددرصدی است و علتش هم این است که ما در جنبش دانشجویی نسلی را تربیت می‌کنیم که این نسل آگاه به آرمان‌ها خواهد بود، مطالبه گر است و در عین مطالبه گری به دلیل بازه سنی که داشته با یک سری از حقایق روبه رو می‌شود و در واقع یک آموزش دو جانبه می‌بیند و این آموزش همه جانبه یک نیروی آرمان گرای واقع نگر را تربیت می‌کند که ضامن حفظ جمهوری اسلامی و نظام است و اگر این چرخه قطع شود ۱۰ تا ۱۵ سال طول می‌کشد که چرخ دنده‌های نظام یک به یک از گردونه خارج شوند و آن وقت است که دیگر نیروی انقلابی به این سبک را پرورش نداده ایم؛ البته شاید برخی‌ها بگویند اگر جنبش دانشجویی نباشد جریانی دیگر، اما من می‌گویم کجا آیا جایی داریم که به غیر از جنبش دانشجویی بتواند نیروی انقلابی پرورش دهد؟

خبرگزاری دانشجو: برخی‌ها معتقدند که قاطبه افرادی که جنبش دانشجویی تربیت کرده و آن‌ها در ارکان نظام قرار گرفتند ناکارآمد بوده اند نظر شما چیست؟ 
با طرح این سوال معتقدم که داریم مقداری به صورت یک طرفه به داستان نگاه می‌کنیم وقتی که این سوال را مطرح می‌کنیم باید ببینیم که اگر این افراد در جایگاه‌های مسئولیتی قرار نمی‌گرفتند چه کسانی باید این جایگاه‌ها را می‌گرفتند؟

سوال من این است که اگر به جای یک فردی از بدنه جنبش دانشجویی که تجربیات و مهارت‌هایی را کسب و آرمان گرایی خود را ثابت کرده است، اما در جایگاه مسئولیتی عملکرد خوبی نداشته فردی قرار می‌گرفت که هیچ مهارت و تجربه‌ای نداشته آن وقت چه اتفاقی می‌افتاد؟ با این وجود معتقدم که باید بررسی کنیم و ببینیم که چه اتفاقی افتاده که این مسئول که خروجی جنبش دانشجویی بوده نتوانسته عملکرد قابل قبولی داشته باشد سپس باید مهارت‌هایی را که به اشتباه به بدنه جنبش دانشجویی منتقل شده اند اصلاح کنیم.

معتقدم در این رابطه جنبش دانشجویی اول باید مشکلات خود را بپذیرد و این اصلی‌ترین مسئله است در واقع وقتی که جنبش دانشجویی قبول کرد که سواد او و ارتباطش با بدنه جامعه کم شده و قبول کرد که دارد یک سری از مقبولیت هایش را از دست می‌دهد آن موقع می‌نشیند و فکر می‌کند که چه طور ایرادات خود را برای پیشبرد اهداف نظام اسلامی رفع کند.

گام دومی که باید جنبش دانشجویی بردارد این است که تولید حرف برای این جنبش باید یک مسئله شود و بدون واهمه هم باید به دنبال این کار برود. گام بعدی این است که جنبش دانشجویی باید فکری به حال ساختار‌های خودش کند یعنی باید ساختار‌های فعلی خود را تغییر دهد، چون همانگونه که گفتیم متاسفانه عده‌ای با این ساختار‌ها دارند این جنبش را خفه می‌کنند.

جنبش دانشجویی باید فکری به حال ساختار‌های خودش کند یعنی باید ساختار‌های فعلی خود را تغییر دهد، چون همانگونه که گفتیم متاسفانه عده‌ای با این ساختار‌ها دارند این جنبش را خفه می‌کنند.

با توجه به آسیب‌هایی که جنبش دانشجویی با آن‌ها مواجه است به نظر شما این آسیب‌ها تا چه حدی توانسته بر دفتر تحکیم وحدت که شما سابقه فعالیت در آن را دارید اثر بگذارند. معتقدم که ابتلای تحکیم به آسیب‌های موجود نسبت به سایر تشکل‌ها کمتر است و علتش هم این است که دفتر تحکیم یک نبرد سهمگین را پشت سر گذاشته و خود را از سقوط و نفوذ حفظ کرده و الان در یک شرایط بعد از جنگ قرار دارد با این وجود تحکیم الان مجموعه‌ای است که تشکیلات آن سر و سامان پیدا کرده و ساختار مشخص دارد. با این وجود من این اطمینان را می‌دهم که تا ۵ سال آینده در تحکیم نفودی به صورت گسترده رخ نخواهد داد. 

مسئله‌ای که امروز تحکیم با آن مواجه است این است که دارد با یک خلا نداشتن حرف مواجه می‌شود با این وجود کاری را که ما شروع کردیم این است که بپذیریم تحکیم در این مسئله مشکل دارد و مدام هم داریم تذکر می‌دهیم و البته من اینجا یک اولتیماتوم می‌دهم که تحکیم در زمینه تولید حرف یک سال و نیم وقت دارد، چون بعد از این زمان، تشکیلات دیگر به ثبات کامل رسیده و در آن زمان یا باید حرفی برای طرح داشته باشد و یا اینکه توجیه گر باشد.

به این نوشته امتیاز بدهید!

Admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×