جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ 2024 - 04 - 26 ساعت :
» اخبار » یک روایت جذاب از یک مراسم دانشجویی در دانشگاه شهید بهشتی
اخبار - اخبار انجمن ها - اخبار برگزیده - اخبار مهم انجمن ها - تحکیمی ها - چند رسانه ای - یادداشت ها

یک روایت جذاب از یک مراسم دانشجویی در دانشگاه شهید بهشتی

آبان ۲۲, ۱۳۹۶ 7۰155

به گزارش تحکیم نیوز(پایگاه خبری دفتر تحکیم وحدت)
سارا عاقلی مسئول واحد‌سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در گزارشی از برنامه ۱۳ آبان این دانشگاه در‌خبرگزاری دانشجو نوشت:
کلید برنامه سیزده آبان را از اوسط تابستان زدیم. هنوز بحث  ورودی ها و مطالعات تابستانه وسط بود که برنامه ۱۳ آبانمان را بستیم! دلیلش هم به آبان ۵۸ و نقش انجمن های اسلامی در تسخیر لانه جاسوسی برمی‌گشت. یک جور هویت تاریخی که باعث می‌شود هر سال بچه‌‌های انجمن برای ۱۳ آبان سنگ تمام بگذارند.

اول مهمان را قطعی کردیم؛ چون می‌دانستیم حسن عباسی وقتش پر است و در طول سال به دانشگاه های مختلفی سر می‌زند. پس برای یک روز به خصوص باید زودتر دست به کار ‌شدیم. بقیه کار را هم به همان آبان موکول کردیم.

طبق یک سنت دیرینه طراحی دکور در برنامه‌های مختلف انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی با بچه‌های معماری است چون هم خلاقیت لازم برای این کار را دارند و هم ابزارش را.

 

 

برای این برنامه هم از دو هفته قبل موضوع را با آن‌ها در میان گذاشتیم؛ ابتدا قرار بود که روی اِلمان دیوار به عنوان نمادی از استکبار که تسخیر شده بود، کار کنیم و دیوار جزیی از طرح پوستر هم باشد اما با بارش ایده‌ای که اتفاق افتاد به این نتیجه رسیدیم که بازسازی فضای داخلی لانه جاسوسی به مراتب جذاب تر از دیوار آن است.

برای پیدا کردن حال و هوای داخلی لانه جاسوسی سراغی از عکس‌های سفارت بعد از تسخیر گرفتیم. کوهی از اسناد رشته شده، مهمترین ویژگی حال و هوای سفارت امریکا بعد از تسخیر بود. به غیر از این، حتما به روال فضاهای اداری دهه ۵۰؛ تعدادی قفسه آهنی، میز قدیمی و ماشین تایپ در هر اتاق پیدا می‌شد.

انبار دانشگاه اولین جایی بود که برای وسایل دکور به آن سر زدیم. اما برای خارج کردن کوچکترین وسیله هماهنگی و مجوز دانشگاه نیاز بود. این بود که کارمندان امور فرهنگی هم در جریان جزییات دکور قرار گرفتند و برای پربار شدنش کمک می‌کردند.

قفسه‌ها را از انبار گرفتیم و میز را دفتر انجمن. برای پیدا کردن زونکن هم که قفسه ها را پر کند، از هر اتاق معاونت فرهنگی دو تا زونکن قرض می‌گرفتیم! حالا مانده بود قسمت اصلی کار که کاغذ های رشته بود، رشته کردن با قیچی و کاتر تنها چاره‌ به نظر میرسید تا اینکه یکی از بچه‌ها یادش آمد مسجد محله‌شان دستگاه کاغذ رشته کن دارد و چند کیلو کاغذ را رشته کرد. یک چراغ مطالعه قدیمی هم چاشنی میز کردیم تا خیلی خالی نباشد اما هر چه گشتیم خبری از ماشین تایپ نشد.

 

 

شب سیزدهم آبان همه چیز آماده بود که مسئول تیم دکور پیام داد برای فردا مقوا کارتن لازم دارد. یکی از بچه‌ها که ماشین داشت، قبول کرد صبح زود مقوا کارتن‌ها را تهیه کند و به دست بچه‌های معماری برساند. در واقع چون تعداد زونکن‌ها کم بود، می‌خواستند ماکت آن را تهیه کنند و البته ماکتی از کارمندان ترسیده در سفارت که حکم شبح استکبار را داشت.

چیدن وسایل روی سِن آخرین مرحله بود که حمل وسایلش زور مردانه می‌خواست و چیدمانش ظرافت زنانه! پخش کردن رشته‌های کاغذ روی سِن هم که نورعلی‌نور بود ؛مخصوصا وقتی مسئول سالن مقاومت می‌کرد و می‌گفت:«این خرده کاغذها را زمین نریزد، سن کثیف می‌شود!»

قبل از شروع برنامه، یکی از مهمان‌ها پرسید:«قرار است تئاتر اجرا کنید؟» با خوشحالی خندیدم و گفتم:«نه! قرار است سخنرانی کنیم.» اما خوشحال بودم از اینکه دکور تئاتری به نظر می‌آید.

 ۹

تمجید از دکور قبل از سخنرانی و اشاره به آن حین سخنرانی توسط حسن عباسی هم حکم «خدا قوت» آخر کار را داشت.نتایج سیاسی برنامه به جای خود، اما نتیجه‌ای که من از برنامه گرفتم؛ کشف استعداد‌های هنری اعضای انجمن بود که تا قبل از این مراسم اثری از آن‌ها نمی‌دیدیم.

به این نوشته امتیاز بدهید!

Admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×
    ورود / عضویت